ماه محرم | ماه خون ماه محرم | ماه خون .

ماه محرم | ماه خون

روز شهادت حضرت عباس؛ تاسوعا يا عاشورا؟

روز شهادت حضرت عباس؛ تاسوعا يا عاشورا؟

روز شهادت حضرت عباس عاشورا بوده است. در اين روز شهادت حضرت عباس اتفاق افتاد و روز تاسوعا به دليل رد امان نامه دشمن توسط ايشان معروف شده است

خيلي ها فكر مي كنند كه روز شهادت حضرت عباس روز تاسوعا بوده است و بدين خاطر تاسوعا تعطيل است در حالي كه حضرت ابوالفضل (ع) در روز عاشورا شهيد شـد.

تا صبح عاشورا هيچ كس از اصحاب و ياران و خاندان حضرت اباعبدالله (ع) كه با ايشان به كربلا آمدند شهيد نــشده بودند و روز تاسوعا به خاطر بزرگداشت مقام عبدالصالحي ابوالفضل العباس (ع) تعطيل است.

اگر كل محرم را هم از فضايل ابوالفضل بگوييم و بشنويم و رشادتهاي او را به ديده جان بنگريم باز هم كم است به خاطر عظمت و بزرگواري و مقام بسيار والاي حضرت ابوالفضل (ع) روز تاسوعا را به ياد آن حضرت تعطيل كرده اند. روز تاسوعا فرصت مناسبي است كه مردم براي عزاي روز عاشورا خودرا آماده كنند…


حضرت عباس (ع) قبل از واقعه كربلا

امام علي (ع) عباس (ع) را به خصوص در سنين كودكي و دوران رشد، نصيحت و امر به معروف مي نمود و بر اين امر، اصرار داشت. در هر فرصتي ذهن پاك فرزندش را با حكمت ها و مطالب سازنده و عميق بارور مي كرد و همچون لقمان حكيم، جان كودك خود را با مواعظ و حكمت هاي ژرف مي نواخت و اين توصيه هاي اخلاقي، يا نوازش هاي عاطفي با لحني صميمانه توأم بود. بر همين اساس اين جوان هاشمي، انساني برازنده، پرهيزگار، دانشور، مبارز، شجاع و اهل سخاوت بار آمد و آيينه تمام نماي جمال و كمال پدر پاك خود گرديد. در محيط پرورشي عباس (ع) چشمه توحيد جاري بود و او با دلي لبريز ازعشق الهي و مهر ملكوتي تربيت مي گرديد. دوران كودكي او مملو از عنايت و لطف ابراز محبت پدر و برادراني بود كه لحظه اي از پرورش وي به عنوان انساني والا و صاحب كرامت هاي اخلاقي، غافل نبودند.
نقش آفريني حضرت عباس (ع) در عاشورا

آوازه دلاورمردي ‏هاي حضرت عباس (ع) چنان در گوش عرب آن روزگار طنين افكنده بود كه دشمن را بر آن داشت تا با اقدامي جسورانه، وي را از صف لشكريان امام جدا سازد. در اين جريان، «شمر بن شُرَحْبيل (ذي الجوشن)» فردي به نام «عبداللّه بن ابي محل» را كه حضرت امّ ‏البنين (س) عمه او مي‏شد، به نزد عبيداللّه بن زياد فرستاد تا براي حضرت عباس (ع) و برادران او اماني دريافت دارد. سپس آن را به غلام خود «كَرْمان» يا «عرفان» داد تا به نزد لشكر عمر سعد ببريد.
روز شهادت حضرت عباس
شمر امان نامه را گرفت و به عمر سعد نشان داد. عمر سعد كه مي‏ دانست اين تلاش‏ها بي ‏نتيجه است، شمر را توبيخ كرد؛ زيرا امان دادن به برخي نشان از جنگ با بقيه است. شمر كه مي‏ انگاشت او از جنگ طفره مي‏رود، گفت: «اكنون بگو چه مي‏كني؟ آيا فرمان امير را انجام مي‏دهي و با دشمن مي‏جنگي و يا به كناري مي‏روي و لشكر را به من وامي‏گذاري؟» عمر سعد تسليم شد و گفت: «نه! چنين نخواهم كرد و سرداري سپاه را به تو نخواهم داد. تو امير پياده ‏ها باش!» شمر امان نامه را ستاند و به سوي اردوگاه امام به راه افتاد. وقتي رسيد، فرياد برآورد: «أَيْنَ بَنُوا أُخْتِنَا»؛ خواهرزادگان ما كجايند؟ حضرت عباس (ع) و برادرانش سكوت كردند. امام به آن‏ها فرمود: «پاسخش را بدهيد، اگر چه فاسق است». حضرت عباس (ع) به همراه برادرانش به سوي او رفتند و به او گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت كند! آيا به ما امان مي‏دهي، در حالي كه پسر رسول‏ خدا (ص) امان ندارد؟!» شمر با ديدن قاطعيت حضرت عباس (ع) و برادرانش خشمگين و سرافكنده به سوي لشكر خود بازگشت.


چگونگي شهادت حضرا عباس (ع)

در روز عاشورا چون تشنگي بر حسين و ياران او سخت گشت، كودكان به امام (ع) شكوِه آوردند و از فرط عطش مي ناليدند. عباس بن علي (ع) هنگامي كه تنهايي امام حسين (ع) را مشاهده كرد، نزد او رفت و گفت: «آيا رخصت مي دهي تا به ميدان روم؟» امام حسين (ع) گريه شديدي كرد و آن گاه فرمود: «اي برادر! تو پرچمدار من هستي.» عباس گفت: «سينه ام تنگ شده و از زندگي خسته شده ام. مي خواهم از اين منافقان خونخواهي كنم.» امام حسين (ع) فرمود: «براي اين كودكان كمي آب مهيا كن.» عباس به ميدان رفت و سپاه كوفه را موعظه كرد و آنها را از عذاب خدا ترساند، ولي اثر نكرد. از اين رو برگشت و ماجرا را به برادر گفت و وقتي فرياد العطش كودكان را شنيد، مشك و نيزه خود را بر گرفت و بر اسب سوار شد و به سوي فرات رفت. چهار هزار نفر از سپاه دشمن كه بر فرات گمارده شده بودند او را محاصره كردند و هدف تير قرار دادند. عباس آنها را پراكنده كرد و هشتاد نفر از آنها را كشت تا وارد فرات شد. وقتي خواست مشتي آب بنوشد ياد تشنگي حسين و اهل بيت و كودكانش او را از نوشيدن آب باز داشت. آب را ريخت و مشك را از آب پر كرد و بر شانه راست خود انداخت و راهي خيمه ها شد. لشگر كوفه راه را بر او بستند و از هر طرف او را محاصره كردند.
روز شهادت حضرت عباس
عباس با آنها پيكار مي كرد و اين رجز را مي خواند: «هنگامي كه مرگ فرياد زند، از مرگ هرگز نمي هراسم تا هنگام مقابله با شجاعان دشمن، آنان را با شمشير به زير افكنم. من نفس خود را نگهبان پسر پيامبر كرده‌ام. من عباسم كه سقايي مي كنم و در روز ملاقات بيم از مرگ ندارم.» يكي از سپاهيان كوفه به نام «نوفل ازرق» دست راست او را از بدن جدا كرد. عباس (ع) مشك را بر دوش چپش نهاد و پرچم را به دست چپ گرفت و اين رجز را خواند: «والله ان قطعتم يميني انّي احامي ابداً عن ديني و نحن امام صادق اليقين نجل النبّي الطّاهر الامين»؛ (به خدا سوگند اگر دست راستم را جدا كرديد، همواره حامي دينم خواهم بود و حامي امامي كه در ايمانش صادق است و فرزند پيامبر امين است.» پس از مدتي يكي از سپاهيان كوفه كه در پشت درخت خرما كمين كرده بود، با شمشير مچ دست چپ او را جدا كرد. عباس (ع) مشك را به سينه خود چسباند و اين رجز را خواند: «اي نفس! از كافران نهراس و به رحمت خدا شاد باش. اينان ستمگرانه دست چپم را قطع كردند. پروردگارا آنها را به لهيب آتش بسوزان.» پس مشك را به دندان گرفت. آن گاه تيري بر مشك خورد و آب هاي آن ريخت. اما پس از مدتي، تيري ديگر بر سينه مباركش اصابت كرد. بعضي راويان گفته اند تير بر چشمش نشست و برخي نوشته اند عمودي آهنين بر فرق مباركش زدند كه از اسب بر زمين افتاد و فرياد بر آورد و امام (ع) را صدا زد. در روز عاشورا پس از آن كه عمودي آهنين بر فرق مبارك عباس (ع) فرود آمد و او از اسب بر زمين افتاد و فريادزنان برادرش را صدا زد، امام حسين (ع) خود را بر بالينش رساند و با ديدن حال او فرمود: «اكنون كمرم شكست و راه چاره به رويم بسته شد.» و با ديدن چشم تير خورده و تن در خون طپيده عباس بر روي زمين در كنار فرات، خم شد و در كنار او نشست و گريست تا عباس جان سپرد.

مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس (ع)

حضرت سجاد (ع) هنگامي كه براي تدفين شهدا به كربلا آمده بود، با اين كه به بني ‏اسد اجازه داد در دفن شهيدان او را ياري كنند، ولي براي دفن امام حسين و حضرت عباس ‏عليهما السلام به آنها اجازه مشاركت نداد، وقتي پرسيدند تو تنها چگونه مي‏تواني؟ فرمود: «ان معي من يعينني‏» با من كسي هست كه كمكم كند. (فرشتگان عالم غيب به ياريم مي‏آيند.) مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس در نزديكي قبر برادرش امام حسين (ع) در كربلاست.


برچسب: ، حضرت عباس كه بود، درباره ي ماه محرم، زندگينامه حضرت ابوالفضل، علت نجنگيدن حضرت عباس(ع) در روز عاشورا، و چگونه به شهادت رسيد؟، واقعه ماه محرم،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۴۳:۱۳ توسط:farzrh موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :