ماه محرم | ماه خون ماه محرم | ماه خون .

ماه محرم | ماه خون

واقعه تاسوعا

تاسوعا

محرم

؛ روز آمادگي براي شهادت
تاسوعا يعني روز نهم محرم و يك روز مانده به عاشوراست. در فاصله ميان رسيدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثي اتفاق افتاد كه مي توانيم آن را آمادگي رواني براي شهادت بخوانيم. در اينجا پنج حادثه كه در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت يادآوري مي كنيم تا نقش رواني تاسوعا در آمادگي براي شهادت روشن شود.

در كربلا تا روز نهم محرم خبري از جنگ نبود. سپاهيان دشمن مانع حركت آن حضرت به كوفه شده بودند و اصرار مي كردند كه ايشان با يزيد بيعت كند و امام هم نمي پذيرفت. در روز نهم – يعني تاسوعا – شمر وارد كربلا شد و نامه ابن زياد را به عمر بن سعد داد كه دستور جنگ بود. در ابتدا ابن سعد رغبتي به اين كار نداشت اما حاضر نشد كه كنار بكشد. به اين جنگ راضي شد و خود را بدبخت جاويدان كرد.

در فاصله ميان رسيدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثي اتفاق افتاد كه مي توانيم آن را آمادگي رواني براي شهادت بخوانيم. در اينجا پنج حادثه كه در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت يادآوري مي كنيم تا نقش آنها در آمادگي براي شهادت روشن شود.

شما چهار نفر در امانيد
شمر كه ديد ابن سعد آماده جنگ است به نزديك لشگر امام حسين عليه السلام رفت و فرزندان ام البنين عليهاالسلام را كه مادرشان هم قبيله با او بود صدا زد و گفت: شما در امانيد به همراه برادر خود حسين نجنگيد و از او كنار بكشيد.

آنها نپذيرفتند و پاسخي دندان شكن به او دادند و شمر با حالت خشم به لشگرگاه خود بازگشت.

فرصتي براي عبادت
ابن سعد با شعار «اي لشگرهاي خدا سوار شويد و به بهشت بشارت دهيد» لشگر خود را به سمت اصحاب امام حسين عليه السلام روانه كرد. حضرت سيد الشهداء عليه السلام، عباس عليه السلام را با بيست نفر به سوي آنها فرستاد تا بپرسند خبر چيست. آنها خبر از جنگ دادند. حضرت عباس عليه السلام سريعا براي كسب تكليف پيش امام حسين برگشت و در اين مدت بقيه گروه او لشگر دشمن را موعظه مى‏نمودند. امام حسين عليه السلام از ايشان مهلتى خواست و فرمود: امشب را صبر كنند و نبرد را به فردا موكول كنند كه امشب قدرى نماز و دعا و استغفار كنم، زيرا خدا مى‏داند كه من نماز و تلاوت قرآن و كثرت دعا و استغفار را دوست مى‏دارم.

امشب همگي برويد و در كربلا نمانيد
امام سجاد عليه السلام فرمودند: من در آن وقت مريض بودم، با آن حال نزديك شدم و شنيدم كه پدرم به اصحاب خود گفت:

ثنا مى‏كنم خداوند خود را به نيكوتر ثناها، و حمد مى‏كنم او را بر سختي و آساني، اى پروردگار من، سپاس مى‏گزارم تو را بر اين كه ما را به تشريف نبوّت تكريم فرمودى، و قرآن را تعليم ما نمودى، و ما را در دين دانا كردى، و ما را گوش شنوا و ديده بينا و دل دانا عطا كردى، پس ما را از شكرگزاران خود قرار ده.

امّا بعد، همانا من اصحابى باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمى‏دانم، و اهل بيتى از اهل بيت خود نيكوتر ندانم، خداوند شما را جزاى خير دهد بدانيد كه به همه شما اجازه مي دهم كه برويد و هيچ ايرادي هم نيست اكنون پرده شب شما را فرو گرفته است به كمك اين تاريكي از اينجا برويد. چون آن جناب سخن را به اينجا رسانيد.

حضرت عباس عليه السلام گفت: براى چه اين كار كنيم؟ آيا براى آن كه بعد از تو زندگى كنيم؟ خداوند هرگز نگذارد كه ما اين كار ناشايسته را ديدار كنيم.

بقيه ياران نيز هر يك به زبان خود و با عبارتهاي محكم و زيبا درباره جانفشاني در راه او را كه با جان و دل انتخاب كرده بودند سخن گفتند. سپس آن حضرت همگي را دعاي خير فرمود.

آماده شدن خواهر براي مصائب بزرگ
از امام سجاد عليه السلام نقل شده كه در آن شب عمّه‏ام زينب عليهاالسلام پرستارى من مى‏كرد كه شنيدم پدرم اين اشعار را قرائت مى‏فرمود:

يا دهر أفّ لك من خليل كم لك بالاشراق و الأصيل‏

به سبب اين اشعار گريه در گلوى من گرفت ولي بر آن صبر نمودم اما عمّه‏ام نتوانست خويشتنداري كند و بي اختيار به سمت آن حضرت شتافت و گفت: وا ثكلاه! كاش مرگ مرا نابود مي كرد، اكنون مانند زماني است كه مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن از دنيا رفتند، اى برادر تو جانشين گذشتگانى و فرياد رس بقيّه آن‏هايى.

سيد الشهداء عليه السلام به او نگاه كرد و فرمود: اى خواهر! مراقب باش كه شيطان حلم تو را نربايد … اى خواهر! بپرهيز از خدا و شكيبايى‏كن و بدان كه اهل زمين مى‏ميرند و اهل آسمان باقى نمى‏مانند و هر چيزى در معرض هلاكت است جز ذات خداوندى كه خلق فرموده به قدرت خويش خلايق را بر مى‏انگيزاند و زنده مى‏گرداند ايشان را و اوست فرد يگانه.

جدّ و پدر و مادر و برادر من بهتر از من بودند و هر يك دنيا را وداع نمودند، و از براى من و براى هر مسلمى است كه اقتدا و تأسّى كند بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله. اى خواهر! من تو را قسم مى‏دهم و بايد به قسم من عمل كنى، وقتى كه من كشته شوم گريبان در مرگ من چاك مكن و چهره خويش را به ناخن مخراش و از براى شهادت من به ويل و ثبور (هلاكت) فرياد نكنى. اينگونه، زينب آرامش يافت.

شب عبادت
به دستور حضرت امام حسين عليه السّلام در آن شب خيمه‏هاى حرم را متّصل به يكديگر برپا كردند، و بر دور آن‏ها خندقى حفر كردند و از هيزم پر نمودند كه جنگ از يك طرف باشد و حضرت على اكبر عليه السّلام را با سى سوار و بيست پياده فرستاد كه چند مشك آب با نهايت خوف و بيم آوردند و اهل بيت و اصحاب خود را فرمود كه از اين آب بياشاميد، وضو بسازيد و غسل كنيد و جامه‏هاى خود را بشوييد كه كفنهاى شما خواهد بود و آنان تمام آن شب را به عبادت و دعا و تلاوت و تضرّع و مناجات به سر آوردند و صداى تلاوت و عبادت از لشگر سعادتمند آن نور ديده خير البشر بلند بود.

آمادگي براي شهادت
همه اين رخدادها نشان مي دهد كه روز تاسوعا و شبي كه بعد از آن آمد مقدمه اي براي روز شهادت بود. در تاسوعا روشن شد كه سرنوشت همه مردان شهادت است و آنها هم به ميل خود آن افتخار را پذيرفتند و زينب سلام الله عليها به مقام صبر رسيد. تعدادي از افراد خوشبخت از لشكرگاه دشمن به آنها ملحق شدند و سيد الشهداء عليه السّلام و اصحاب سعادتمند ايشان فضاي خيمه گاه را به نور قرآن و استغفار و مناجات روشن كردند و با آمادگي كامل صبحگاه فردا پا به نبرد گذاشتند.


برچسب: ، تاسوعا عاشورايي حسيني، تصاوير تاسوعا، روز تاسوعا، عاشورا به چه معناست، وقايع روز تاسوعا،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۳۷:۵۷ توسط:farzrh موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :