ماه محرم | ماه خون ماه محرم | ماه خون .

ماه محرم | ماه خون

چرا ماه محرم حرام است

چرا ماه محرم حرام است

محرم

آسموني : محرم از جمله ماه هايي است كه در جاهليت قبل از اسلام جنگ و كشتار حرام بوده است و به همين جهت محرم الحرام ناميده شد. در اسلام هم نسبت به كساني از مشركين كه حرمت ماه هاي حرام را رعايت مي كرده اند به همين گونه بوده است و جنگ با آنان در اين ماه حرام بوده است .

پيش از اسلام در ميان ماه هاي قمري چهار ماه (رجب، ذي القعده، ذي الحجه، محرم) حرام بوده كه در آن بر طبق سنت حتي در جاهليت جنگ و خون ريزي حرام و پيكار در آن زشت شمرده مي شد و هر قبيله اي هم كه با هم جنگ داشتند، مانند: اوس و خزرج كه ۱۲۰ سال با هم نزاع و پيكار مي كردند، در اين چهار ماه متاركه مي كردند، اسلام كه يك دين اجتماعي بود هر ادب و سنت ملي كه مخالف با عقل و شرع نبود حفظ مي كرد، در دوره اسلام ماه هاي حرام مورد احترام تمام قبايل بود جز آنكه بني اميه چون بر كرسي رياست نشستند نه تنها آداب و سنن دين اسلام را محو كردند، بلكه آداب و رسوم ملي عرب را هم زير پا گذاشتند، لذا مورخين عرب آنها را از نژاد عرب نمي شناسند.

وقتي معاويه مرد و يزيد بر اريكه قدرت تكيه داد، طي فرماني به والي مدينه نوشت حتما از حسين … بيعت بگير و اگر از بيعت امتناع ورزيد گردنش را بزن و سرش را نزد من بفرست.

امام عليه السلام در شب ۲۷ رجب با بيم و اميد مدينه را به قصد مكه پشت سرگذاشت و پس از پنج ماه توقف در مكه، در روز هشتم ذي الحجه كه حجاج براي رفتن به عرفات آماده مي شوند، به اين جهت كه خون پاكش در مراسم حج در حال احرام در ماه حرام و در حرم امن الهي، توسط سي نفر ماموري كه حكومت براي ترور آن حضرت آماده كرده بود، به زمين ريخته و حرمت حرم امن خدا و ماه حرام شكسته نشود، مكه را به قصد كوفه ترك گفت، و سر دو راهي كوفه راه را بر او بستند و او را به سوي كربلا بردند، امام با آنكه علم به شهادت خود داشت، مي خواست امير و لشكر كوفه را در توجه به اين ادب ملي وديني نگاه دارد، بلكه براي حفظ سنن قديمي و تاريخي يعني احترام ماه محرم جنگ نكنند ولي پسر مرجانه ابن زياد احترام اين ماه را نگاه نداشت و دستور داد در روز دهم محرم خون پاكيزه ترين نفوس قدسي را بريزند.

عمر بن سعد فرمانده سپاه يزيد بن معاويه مي خواست روز نهم محرم برخلاف نص صريح و اكيد قرآن، مبادرت به جنگ كند و با حسين عليه السلام بجنگد، امام به منظور ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام، آيات مربوط به قدغن بودن در ماه هاي حرام از جمله ماه محرم را نوشت و به وسيله يكي از برادران خود، براي عمر بن سعد فرستاد، كه خداوند جنگ را در ماه هاي حرام قدغن كرده و اينك محرم الحرام است و شما كه مي خواهيد با من در اين موقع بجنگيد علاوه بر اين كه به روي يكي از مردان حق شمشير مي كشيد، بر خلاف نص قرآن رفتار مي كنيد، و من اين حرف را از بيم كشته شدن نمي زنم، بلكه از اين جهت يادآوري مي كنم كه عملي بر خلاف نص صريح قرآن به انجام نرسد.

ولي عمر سعد كاري كه كرد جنگ را تا روز عاشورا تأخير انداخت و در روز عاشورا به سپاه خود دستور داد: اي لشكر خدا سوار شويد و بهشت بر شما بشارت باد، و آن گاه همراه تعدادي به طرف خيمه گاه ابي عبدالله الحسين عليه السلام جلو آمد و با پرتاب تير حمله را آغاز كرد، و به سپاه خود گفت: نزد امير شاهد باشيد اول كسي كه به حسين تير زد من بودم.

بنابراين، اين ابن زياد و عمر بن سعد بودند كه امام حسين عليه السلام را در كربلا محاصره كرده و جنگ را آغاز كردند، و تلاش امام درجهت ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام در قلب آن از خدا بي خبران موثر نيفتاد، فلذا امام به دستور قرآن كه مي فرمايد: ماه حرام در برابر ماه حرام (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد) و تمام حرام ها (قابل) قصاص است، هر كسي به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدي كنيد و از خدا بپرهيزيد.

در صدد دفاع برآمده و از باب دفاع و مقابله به مثل با آنان جنگيد. روي اين حساب امام حسين عليه السلام در كربلا دفاع كرد نه جنگ.

خواست خدا اين بوده كه اين حادثه در ماه محرم واقع نشود، زيرا خداوند از وقوع جنگ و خون ريزي در ماه هاي حرام از جمله محرم كلا منع فرموده است، اين بني اميه و عمّال حكومت آنان بودند كه اين حادثه تلخ و دلخراش را در ماه حرام به وجود آوردند. و وقوع اين حادثه تلخ در ماه محرم بر خلاف دستور خدا نشانه ديگري بر نفاق بني اميه مي باشد.


برچسب: ، خلاصه شهادت امام حسين، داستان شهادت امام حسين، شهادت رسيدن امام حسين، ماه محرم، وقايع روز تاسوعا،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۴۶:۵۳ توسط:farzrh موضوع:

فلسفه عزاداري در ماه محرم چيست ؟

فلسفه عزاداري در ماه محرم چيست ؟

محرم

 

عزا در لغت، به معناي «صبر و شكيبايي كردن بر هر چيزي كه انسان از دست مي دهد»، و نيز به معناي «خوب صبر كردن»، «صبر كردن در مصيبت» و «سوگ و مصيبت» است.در عربي، «عَزّيْتُ فلاناً» يعني او را دلداري و تسلّي دادم، و «اَحْسَنَ اللّهُ عَزاك» يعني خداوند تو را صبر نيك دهد.

بر اين اساس، «عزاداري» مراسمي است كه براي آرامش بخشيدن به فرد يا افراد داغ ديده برگزار مي شود. براي اين منظور، روش‌هاي متعددي كاربرد دارد; مانند: هم دردي كردن زباني با فرد داغ ديده، گريه كردن همراه با فرد داغ ديده، شنيدن غم و غصه‌هاي فرد داغ ديده، يادآوري داغ‌هاي ديگران به ويژه داغ‌هاي بزرگان ديني و تاريخي. در جوامع مختلف، عزاداري معمولا در قالب مراسم جمعي، در چند مرحله زماني (سوم، هفتم، چهلم و…) و با آدابي مخصوص برگزار مي شود، و روي هم رفته، تأثير بسيار شگرفي در آرامش بخشيدن به افراد داغ ديده دارد.

افزون بر مراسم عزاداري، دو عامل «گذشت زمان» و «فراموشي» به ياري فرد داغ ديده مي آيد و اندك اندك او را از هيجان‌هاي ناشي از غم ديدگي مي رهاند.

در اين حال، معمولا مراسم عزاداري نيز متوقف مي شود، و در نهايت، براي بزرگداشت و ياد بود، مراسمي برپا مي شود. البته روشن است كه نقش مراسم يادبود در آرامش بخشيدن به بازماندگان بسيار اندك، و نقش آن در زنده نگاه داشتن نام و ياد فرد در گذشته بسيار فراوان است. از اين رو، برگزاري مراسم بزرگداشت و يادبود براي بزرگان ديني، ملّي و دانشمندان، حتي پس از گذشت زمان دراز از فقدان آن ها، كاري بسيار رايج است.

در وهله نخست، به نظر مي رسد كه برپايي مراسم عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)از نوع اخير است.

اما در واقع، شخصيت امام حسين(عليه السلام) چندان عظيم، و حوادث قيام او چنان مصيبت بار است كه عزاداري وي به هيچ وجه با مراسم معمول در ياد بود و بزرگداشت افراد كه غالباً خشك و بي هيجان است، همانندي ندارد.

پس از گذشت چهارده قرن و اندي از حادثه عاشورا، شركت كنندگان در عزاداري امام حسين(عليه السلام)در واقع، خويشتن را مصيبت زده و داغدارِ آن حادثه بزرگ مي يابند و با شركت در اين مراسم عملا به يكديگر، و نيز به صاحبان اصلي مصيبت (اهل بيت(عليهم السلام)) تسلّي مي دهند.

گواه بر اين سخن، آن است كه عزاداران امام حسين(عليه السلام)، به ياد مصائب و مظلوميت آن حضرت گريه و شيون سر مي دهند و حتي بي تاب مي شوند; البته اين حالات ريشه در پيوند عميق عاطفي با امام حسين(عليه السلام) و اهل بيت(عليهم السلام)دارد كه در اين باره، در ادامه مطلب آسموني به تفصيل سخن به ميان خواهد آمد.

ناگفته پيداست كه برپايي عزاداري امام حسين(عليه السلام) افزون بر تسلّي بخشيدن به شركت كنندگان در آن مراسم، به طور كاملا طبيعي، سبب مي شود تا نام و ياد امام حسين(عليه السلام) و حماسه عظيم او همواره زنده و تازه نگاه داشته شود. به ويژه آنكه عزاداري بر امام حسين(عليه السلام)در قالب يكي از مردمي ترين رسم‌هاي اجتماعي ميان مسلمانان انجام مي شود و همگان در هر سنّ و از هر صنف زن و مرد، پير و جوان و خردسال، با حضور در آن، پيام‌ها و درس‌هاي حماسه حسيني را با عمق جان دريافت مي كنند.

عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) عزاداران امام حسين(عليه السلام) با حضور در مراسم عزاداري آن حضرت، در واقع، خويشتن را مصيبت زده و داغ دارِ حادثه خونين عاشورا مي يابند. گريه و شيون سر مي دهند و بي تاب مي شوند. بر اين اساس، در اين قسمت از نوشتار، ابتدا بايد بر اين سخن اذعان كرد كه عزاداري امام حسين(عليه السلام)، گرچه به گونه اي است كه شركت كنندگان در آن، غمبار و گريان مي شوند، اما با وجود اين، آن مراسم تأثيرات رواني بسيار مطلوبي بر روي ايشان بر جاي مي گذارد.

بي گمان، شركت كنندگان در عزاداري امام حسين(عليه السلام)آرامشي ويژه و لذتي خاص را احساس مي كنند، و اگر غمي بر چهره آنان مي نشيند، غمي متفاوت با غم و غصه‌هاي زندگي روزمره است. غم معنويت، غم آخرت و غم مظلوميت است. غمي است كه منشأ حركت است، و كنشوري اجتماعي افراد را افزايش مي دهد نه كاهش، و عامل نابهنجار در زندگي افراد نمي شود، بلكه در مواردي نقش درماني ايفا مي كند، و به زندگي نشاط مي بخشد. از اين رو، كساني كه حضور در مجالس عزاداري امام حسين(عليه السلام) را تجربه كرده اند، هرگز از تكرار و استمرار آن دلزده نمي شوند. در حالي كه بي گمان، در هيچ مجلس ياد بود و بزرگداشت ديگري، وضع بدين گونه نيست. حال، بايد ديد كه چرا عزاداران حسيني، به شكل خود خواسته، به مجالس سوگواري امام حسين(عليه السلام) پا مي گذارند، جامه سياه بر تن مي كنند، بر سر و سينه مي زنند، اشك مي ريزند و…؟ بي گمان، پاسخ به اين پرسش، خود مي تواند بيانگر «چرايي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)» باشد.

اساس پاسخ را بايد در مهر و محبّت به امام حسين(عليه السلام)جستوجو كرد كه تا «ژرفاي احساسات و عواطفِ» عزاداران راه يافته، و ايشان را چنان شيفته و شيدا كرده است كه ناآشنايان طعنه گو، از حالت آنان به «جنون» تعبير مي كنند.

آري، عزاداران امام حسين(عليه السلام) بر اساس «پيوند عميق عاطفي»، هر ساله مراسم عزاي حسيني را با شكوه تر از قبل برگزار مي كنند، و اين همه، تجلّي اين فرموده رسول خدا(صلي الله عليه وآله)است: «إن لقتل الحسين حراره في قلوب المؤمنين لاتبرد ابداً».

براي شهادت امام حسين(عليه السلام)در دل‌هاي مؤمنان حرارتي است كه هرگز سرد و خاموش نمي شود.

بر اين اساس، مهر، عشق و عاطفه، مهم ترين پشتوانه براي برپايي مراسم عزاداري امام حسين(عليه السلام) بوده است. با وجود اين، كاركرد آن مراسم، هرگز به جنبه عاطفي محدود نبوده است. در طول تاريخ، برگزاري عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)فرصتي مناسب به دست مي داده است تا مرثيه سرايان و خطيبان، همگان را با شخصيت و نهضت امام حسين(عليه السلام)، و نيز با معارف اسلامي آشنا كنند.

بر اين اساس، عزاداري امام حسين(عليه السلام)آثار، فوايد و كاركردهاي بسيار مهمي در ابعاد فرهنگي، اجتماعي و سياسي داشته است. بي گمان، شناخت اين كاركردها و آثار سبب مي شود تا ما نسبت به «چرايي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)» آگاهي ژرف تري پيدا كنيم. از اين رو، در اينجا، مهم ترين كاركردها و آثار عزاداري امام حسين(عليه السلام)، به اجمال شناسايي مي شود:

زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا

عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) در مهم ترين كاركرد خود، سبب شده است تا ياد، نام و پيام‌هاي نهضت عاشورا زنده و جاويد بماند، و آموزه‌هاي آن به همه بشريت انتقال يابد. از اين طريق، همه انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان در طول تاريخ، با آموزه هايي همچون :

ستم ستيزي، آزادگي، شهادت طلبي، ايثار و حقيقت جويي آشنا شده اند. در اين باره، اين سخن از يك نويسنده غربي بسيار جالب توجه است: «اگر مورخان ما حقيقت اين روز (عاشورا) را مي دانستند و درك مي كردند كه عاشورا چه روزي است، اين عزاداري را مجنونانه نمي پنداشتند.

زيرا پيروان حسيني به واسطه عزاداري حسيني مي دانند كه پستي و زير دستي و استعمار و استثمار را نبايد قبول كرد; زيرا شعار پيشرو و آقاي آن‌ها ندادنِ تن به زير بار ظلم و ستم بود.»

معرفي الگوهاي راستين و ايجاد پيوند عميق عاطفي با آنان

عزاداران حسيني، با شركت در مراسم عزاي امام حسين(عليه السلام)و ياران با وفايش، با شخصيت و عظمت روحي آنان آشنا مي شوند، و آنان را انسان‌هاي كاملي مي يابند كه واجد صفات پسنديده صبر، وفا، استقامت، و از خود گذشتگي اند، و هر يك، الگو و اُسوه نيكي هايند. مهم تر اينكه عزاداران به ياد مظلوميت و مصيبت ايشان به سوگ مي نشينند، مي گريند، و بر سر و سينه مي زنند، و از اين طريق، شناخت خود را نسبت به آنان با پيوندي عاطفي، استحكام مي بخشند.

از آن سو، عزاداران با دشمنان امام حسين(عليه السلام)، يزيد و يزيديان، نيز آشنا مي شوند، و نسبت به آنان عميقاً نفرت پيدا مي كنند. بر اين اساس، عزاداري امام حسين(عليه السلام)، در عمل، به تحقّقِ «تولّي» و «تبرّي» مي انجامد، و فرصتي مي شود تا عزاداران در خطاب به مقتداي خود، اعلام كنند: «انّي سلمٌ لِمن سالمكم و حربٌ لِمن حاربكم و ولي لِمن والاكم و عدوٌّ لِمن عاداكم» من، با كساني كه با شما در آشتي و صلح باشند، آشتي ام . و با كساني كه با شما در ستيز و جنگ باشند، در ستيزم و با كساني كه شما را دوست بدارند، دوستم و با كساني كه شما را دشمن بدارند، دشمَنم.

تعليم معارف ديني

مجالس عزاداري امام حسين(عليه السلام)فرصتي بسيار ارزشمند به دست مي دهد تا واعظان و خطيبان عالم، به بيان احكام و مباحث شرعي، اخلاقي و اعتقادي بپردازند و عزاداران حسيني را با معارف ديني آشنا كنند. بر اين اساس، همان گونه كه در محرم سال ۶۱ هجري، امام حسين(عليه السلام)براي احياي دين قيام كرد، مراسم عزاداري او نيز در طول تاريخ، بستري شد براي احياي دين و ترويج معارف آن.

ايجاد معنويّت در جامعه

چنان كه پيش تر نيز گذشت، شركت در عزاداري امام حسين(عليه السلام)، آرامش و لذت خاصي به عزاداران مي بخشد. در واقع، اين آرامش ناشي از فضاي ويژه اي است كه در مجالس عزاي حسيني به وجود مي آيد. در اين مجالس، سخن از ديانت، حقيقت و مظلوميت، با اشك و سوز همراه مي شود و جان‌هاي خسته از زندگي‌هاي روزمره را دگرگون مي كند. در نتيجه، عزاداران احساس پاكي، سبكباري، لطافت و معنويت مي كنند كه اين حالات خود مي تواند بيانگر نوعي از تزكيه و پالايش روحي باشد كه با شركت در مجالس عزاي حسيني به دست مي آيد; البته سزاوار است كه عزاداران در خارج از مجالس عزا نيز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوي آنان افول نيابد.

در اينجا، همچنان بايد تأكيد كرد كه موارد ياد شده در بالا، تنها برخي از مهم ترين كاركردها و آثار عزاداري امام حسين(عليه السلام)است.

اهميت موارد ياد شده بر همگان روشن است، و بي شك، مي توان ريشه ترديدها و انكارهايي را كه نسبت به برپايي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) انجام مي شود، در خصومت با همين آثار و كاركردها يافت.

گريه و عزاداري براي حسين(عليه السلام)، در واقع، انقلاب و مكتب او را زنده نگاه داشته و پيام امام حسين(عليه السلام)را به همه انسان‌ها انتقال داده است. بر اين اساس، گريه در فرهنگ عاشورا، سلاح هميشه برّاني است كه فرياد اعتراض بر ستمگران است و پاسدار خون شهيدان.


برچسب: ، اعمال ماه محرم، تصاوير ماه محرم، درباره ي ماه محرم، عزاداري در ماه محرم، واقعه ي روز تاسوعا،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۴۵:۳۸ توسط:farzrh موضوع:

روز شهادت حضرت عباس؛ تاسوعا يا عاشورا؟

روز شهادت حضرت عباس؛ تاسوعا يا عاشورا؟

روز شهادت حضرت عباس عاشورا بوده است. در اين روز شهادت حضرت عباس اتفاق افتاد و روز تاسوعا به دليل رد امان نامه دشمن توسط ايشان معروف شده است

خيلي ها فكر مي كنند كه روز شهادت حضرت عباس روز تاسوعا بوده است و بدين خاطر تاسوعا تعطيل است در حالي كه حضرت ابوالفضل (ع) در روز عاشورا شهيد شـد.

تا صبح عاشورا هيچ كس از اصحاب و ياران و خاندان حضرت اباعبدالله (ع) كه با ايشان به كربلا آمدند شهيد نــشده بودند و روز تاسوعا به خاطر بزرگداشت مقام عبدالصالحي ابوالفضل العباس (ع) تعطيل است.

اگر كل محرم را هم از فضايل ابوالفضل بگوييم و بشنويم و رشادتهاي او را به ديده جان بنگريم باز هم كم است به خاطر عظمت و بزرگواري و مقام بسيار والاي حضرت ابوالفضل (ع) روز تاسوعا را به ياد آن حضرت تعطيل كرده اند. روز تاسوعا فرصت مناسبي است كه مردم براي عزاي روز عاشورا خودرا آماده كنند…


حضرت عباس (ع) قبل از واقعه كربلا

امام علي (ع) عباس (ع) را به خصوص در سنين كودكي و دوران رشد، نصيحت و امر به معروف مي نمود و بر اين امر، اصرار داشت. در هر فرصتي ذهن پاك فرزندش را با حكمت ها و مطالب سازنده و عميق بارور مي كرد و همچون لقمان حكيم، جان كودك خود را با مواعظ و حكمت هاي ژرف مي نواخت و اين توصيه هاي اخلاقي، يا نوازش هاي عاطفي با لحني صميمانه توأم بود. بر همين اساس اين جوان هاشمي، انساني برازنده، پرهيزگار، دانشور، مبارز، شجاع و اهل سخاوت بار آمد و آيينه تمام نماي جمال و كمال پدر پاك خود گرديد. در محيط پرورشي عباس (ع) چشمه توحيد جاري بود و او با دلي لبريز ازعشق الهي و مهر ملكوتي تربيت مي گرديد. دوران كودكي او مملو از عنايت و لطف ابراز محبت پدر و برادراني بود كه لحظه اي از پرورش وي به عنوان انساني والا و صاحب كرامت هاي اخلاقي، غافل نبودند.
نقش آفريني حضرت عباس (ع) در عاشورا

آوازه دلاورمردي ‏هاي حضرت عباس (ع) چنان در گوش عرب آن روزگار طنين افكنده بود كه دشمن را بر آن داشت تا با اقدامي جسورانه، وي را از صف لشكريان امام جدا سازد. در اين جريان، «شمر بن شُرَحْبيل (ذي الجوشن)» فردي به نام «عبداللّه بن ابي محل» را كه حضرت امّ ‏البنين (س) عمه او مي‏شد، به نزد عبيداللّه بن زياد فرستاد تا براي حضرت عباس (ع) و برادران او اماني دريافت دارد. سپس آن را به غلام خود «كَرْمان» يا «عرفان» داد تا به نزد لشكر عمر سعد ببريد.
روز شهادت حضرت عباس
شمر امان نامه را گرفت و به عمر سعد نشان داد. عمر سعد كه مي‏ دانست اين تلاش‏ها بي ‏نتيجه است، شمر را توبيخ كرد؛ زيرا امان دادن به برخي نشان از جنگ با بقيه است. شمر كه مي‏ انگاشت او از جنگ طفره مي‏رود، گفت: «اكنون بگو چه مي‏كني؟ آيا فرمان امير را انجام مي‏دهي و با دشمن مي‏جنگي و يا به كناري مي‏روي و لشكر را به من وامي‏گذاري؟» عمر سعد تسليم شد و گفت: «نه! چنين نخواهم كرد و سرداري سپاه را به تو نخواهم داد. تو امير پياده ‏ها باش!» شمر امان نامه را ستاند و به سوي اردوگاه امام به راه افتاد. وقتي رسيد، فرياد برآورد: «أَيْنَ بَنُوا أُخْتِنَا»؛ خواهرزادگان ما كجايند؟ حضرت عباس (ع) و برادرانش سكوت كردند. امام به آن‏ها فرمود: «پاسخش را بدهيد، اگر چه فاسق است». حضرت عباس (ع) به همراه برادرانش به سوي او رفتند و به او گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت كند! آيا به ما امان مي‏دهي، در حالي كه پسر رسول‏ خدا (ص) امان ندارد؟!» شمر با ديدن قاطعيت حضرت عباس (ع) و برادرانش خشمگين و سرافكنده به سوي لشكر خود بازگشت.


چگونگي شهادت حضرا عباس (ع)

در روز عاشورا چون تشنگي بر حسين و ياران او سخت گشت، كودكان به امام (ع) شكوِه آوردند و از فرط عطش مي ناليدند. عباس بن علي (ع) هنگامي كه تنهايي امام حسين (ع) را مشاهده كرد، نزد او رفت و گفت: «آيا رخصت مي دهي تا به ميدان روم؟» امام حسين (ع) گريه شديدي كرد و آن گاه فرمود: «اي برادر! تو پرچمدار من هستي.» عباس گفت: «سينه ام تنگ شده و از زندگي خسته شده ام. مي خواهم از اين منافقان خونخواهي كنم.» امام حسين (ع) فرمود: «براي اين كودكان كمي آب مهيا كن.» عباس به ميدان رفت و سپاه كوفه را موعظه كرد و آنها را از عذاب خدا ترساند، ولي اثر نكرد. از اين رو برگشت و ماجرا را به برادر گفت و وقتي فرياد العطش كودكان را شنيد، مشك و نيزه خود را بر گرفت و بر اسب سوار شد و به سوي فرات رفت. چهار هزار نفر از سپاه دشمن كه بر فرات گمارده شده بودند او را محاصره كردند و هدف تير قرار دادند. عباس آنها را پراكنده كرد و هشتاد نفر از آنها را كشت تا وارد فرات شد. وقتي خواست مشتي آب بنوشد ياد تشنگي حسين و اهل بيت و كودكانش او را از نوشيدن آب باز داشت. آب را ريخت و مشك را از آب پر كرد و بر شانه راست خود انداخت و راهي خيمه ها شد. لشگر كوفه راه را بر او بستند و از هر طرف او را محاصره كردند.
روز شهادت حضرت عباس
عباس با آنها پيكار مي كرد و اين رجز را مي خواند: «هنگامي كه مرگ فرياد زند، از مرگ هرگز نمي هراسم تا هنگام مقابله با شجاعان دشمن، آنان را با شمشير به زير افكنم. من نفس خود را نگهبان پسر پيامبر كرده‌ام. من عباسم كه سقايي مي كنم و در روز ملاقات بيم از مرگ ندارم.» يكي از سپاهيان كوفه به نام «نوفل ازرق» دست راست او را از بدن جدا كرد. عباس (ع) مشك را بر دوش چپش نهاد و پرچم را به دست چپ گرفت و اين رجز را خواند: «والله ان قطعتم يميني انّي احامي ابداً عن ديني و نحن امام صادق اليقين نجل النبّي الطّاهر الامين»؛ (به خدا سوگند اگر دست راستم را جدا كرديد، همواره حامي دينم خواهم بود و حامي امامي كه در ايمانش صادق است و فرزند پيامبر امين است.» پس از مدتي يكي از سپاهيان كوفه كه در پشت درخت خرما كمين كرده بود، با شمشير مچ دست چپ او را جدا كرد. عباس (ع) مشك را به سينه خود چسباند و اين رجز را خواند: «اي نفس! از كافران نهراس و به رحمت خدا شاد باش. اينان ستمگرانه دست چپم را قطع كردند. پروردگارا آنها را به لهيب آتش بسوزان.» پس مشك را به دندان گرفت. آن گاه تيري بر مشك خورد و آب هاي آن ريخت. اما پس از مدتي، تيري ديگر بر سينه مباركش اصابت كرد. بعضي راويان گفته اند تير بر چشمش نشست و برخي نوشته اند عمودي آهنين بر فرق مباركش زدند كه از اسب بر زمين افتاد و فرياد بر آورد و امام (ع) را صدا زد. در روز عاشورا پس از آن كه عمودي آهنين بر فرق مبارك عباس (ع) فرود آمد و او از اسب بر زمين افتاد و فريادزنان برادرش را صدا زد، امام حسين (ع) خود را بر بالينش رساند و با ديدن حال او فرمود: «اكنون كمرم شكست و راه چاره به رويم بسته شد.» و با ديدن چشم تير خورده و تن در خون طپيده عباس بر روي زمين در كنار فرات، خم شد و در كنار او نشست و گريست تا عباس جان سپرد.

مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس (ع)

حضرت سجاد (ع) هنگامي كه براي تدفين شهدا به كربلا آمده بود، با اين كه به بني ‏اسد اجازه داد در دفن شهيدان او را ياري كنند، ولي براي دفن امام حسين و حضرت عباس ‏عليهما السلام به آنها اجازه مشاركت نداد، وقتي پرسيدند تو تنها چگونه مي‏تواني؟ فرمود: «ان معي من يعينني‏» با من كسي هست كه كمكم كند. (فرشتگان عالم غيب به ياريم مي‏آيند.) مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس در نزديكي قبر برادرش امام حسين (ع) در كربلاست.


برچسب: ، حضرت عباس كه بود، درباره ي ماه محرم، زندگينامه حضرت ابوالفضل، علت نجنگيدن حضرت عباس(ع) در روز عاشورا، و چگونه به شهادت رسيد؟، واقعه ماه محرم،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۴۳:۱۳ توسط:farzrh موضوع:

واقعه ي عاشورا

آشنايي با واقعه عاشورا

مراسم محرم


واقعه عاشورا,آشنايي با واقعه عاشورا,ماه محرم, روز دهم ماه محرم

آشنايي با واقعه عاشورا
عاشورا روز دهم ماه محرم است. شهرت اين روز نزد شيعيان به دليل وقايع عاشوراي سال ۶۱ هجري قمري است كه با گاه‌شماري هجري خورشيدي اين روز مطابق است با ۲۱ مهر ۵۹
در اين روز امام حسين (ع) و يارانش در واقعه كربلا در جنگ با لشكر يزيد به شهادت رسيدند و مسلمانان در آن روز سوگواري مي‌كنند.
سابقهٔ سوگواري و برپايي عزاداري براي حسين بن علي (ع) به اولين روزهاي بعد از عاشورا، در محرم سال ۶۱ هجري مي‌رسد.
اولين مراسم سوگواري را حضرت زينب (س) در مسجد كوفه بر امام حسين (ع) برگزار كرد. قبل از آن در كنار اجساد شهدا در كربلا برگزار شد.
روز دهم محرم، روز شهادت سالار شهيدان و فرزندان و اصحاب او در كربلا است. عاشورا در تاريخ جاهليت عرب، از روزهاي عيد رسمي و ملي بوده و در آن روزگار، در چنين روزي روزه مي‌گرفتند، روز جشن ملي مفاخره و شادماني بوده است و در چنين روزي لباس‌هاي فاخر مي پوشيدند و چراغاني و خضاب مي‌كردند.
در جاهليت، اين روز را روزه مي‌گرفتند. در اسلام، با تشريع روزه رمضان، آن روزه نسخ شد.
در فرهنگ شيعي، به خاطر واقعه شهادت امام حسين (ع) در اين روز، عظيم ترين روز سوگواري و ماتم به حساب مي‌آيد كه بزرگترين فاجعه و ستم در مورد خاندان پيامبر (ص) انجام گرفته و دشمنان اسلام و اهل بيت (ع) اين روز را خجسته شمرده به شادي مي‌پرداختند، اما پيروان خاندان رسالت، به سوگ و عزا مي‌نشينند و بر كشتگان اين روز مي‌گريند.
امامان شيعه، ياد اين روز را زنده مي‌داشتند، مجلس برپا مي‌كردند، بر حسين بن علي(ع) مي گريستند، آن حضرت را زيارت مي‌كردند و به زيارت او تشويق و امر مي كردند و روز اندوهشان بود.
از جمله آداب اين روز، ترك لذتها، دنبال كار نرفتن، پرداختن به سوگواري و گريه، تا ظهر چيزي نخوردن و نياشاميدن، چيزي براي خانه ذخيره نكردن، حالت صاحبان عزا و ماتم داشتن و … است.
در دوران سلطه امويان و عباسيان، شرايط اجتماعي اجازه مراسم رسمي و گسترده در سوگ اباعبدالله الحسين (ع) را نمي‌داد، اما هرجا كه شيعيان قدرت و فرصتي يافته اند سوگواري پرشور و دامنه داري در ايام عاشورا به راه انداخته‌اند.
از قرن‌ها پيش عاشورا به عنوان تجلي روز درگيري حق و باطل و روز فداكاري و جانبازي در راه دين و عقيده، شناخته شده است.
حسين بن علي(ع) در اين روز، با ياراني اندك ولي با ايمان و صلابت و عزتي بزرگ و شكوهمند با سپاه سنگدل و بي‌دين حكومت ستم يزدي به مقابله برخاست و كربلا را به صحنه هميشه زنده عشق خدايي و آزادگي و حريت مبدل ساخت.
عاشورا گرچه يك روز بود، اما دامنه تاثير آن تا ابديت كشيده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته كه همه ساله دهه محرم و بويژه عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حريت و اسوه جهاد و شهادت، حسين بن علي(ع) مي گردد و همه، حتي غير شعيه، در مقابل عظمت روح آن آزادمردان تعظيم مي‌كنند.
امام حسين(ع) كه به دعوت اهل كوفه از مكه عازم اين شهر بود تا به شيعيان انقلابي بپيوندد و رهبري آنان را به عهده گيرد، پيش از رسيدن به كوفه، در كربلا به محاصره نيروهاي ابن زياد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسليم و بيعت با حكومت غاصب و ظالم يزيدي را بپذيرد، سپاه كوفه با او جنگيدند.
حسين و يارانش روز عاشورا لب تشنه با رشادتي شگفت تا آخرين نفر جنگيدند و به شهادت رسيدند و بازماندگان اين قافله نور، به اسارت نيروهاي ظلمت درآمده به كوفه برده شدند. هفتاد و دو تن ياران شهيد او، بزرگترين حماسه بشري را آفريدند و ياد خويش را در دل تاريخ و وجدان بشرهاي فضيلت خواه، ابدي ساختند.
عاشورا در مقايسه با بسياري از رخدادهاي ديگر، حجم كمي از وقايع را به خود اختصاص داده و آغاز و انجام آن، در برهه اي كوتاه اتفاق افتاده است. اما يكي از حوادثي است كه در طول تاريخ خويش، بيشترين توجه را به خود جلب كرده و علاوه بر نقش گسترده وتاثير عميق اجتماعي تاريخي خود، به صورت فرهنگي ويژه با ساختاري منحصر به فرد در آمده است.


برچسب: ، روز عاشورا چه روزي است، عاشورا به چه معناست، ماه محرم، واقعه ي روز تاسوعا و عاشورا، وقايع روز عاشورا،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۴۰:۳۱ توسط:farzrh موضوع:

نحوه شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا

نحوه شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا

محرم

صبح روز دهم محرم، امام حسين لشكريانش را كه ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پياده بودند را آماده كرد. سمت چپ سپاه را به حبيب بن مظاهر، سمت راست را به زهير بن قين و قلب را به عباس سپرد.

وي همچنين دستور داد كه دور تا دور خيمه‌ها، هيزم جمع آوري كنند و هيزمها را آتش بزنند. خود نيز به خيمه‌اي كه قبلاً آماده كرده بود رفت و خود را معطر به مشك نمود و نوره (داروي موبر) به سر و تن ماليد و خود را شست. سپس در حالي كه سوار بر اسب بود و قرآني به دست داشت، مناجاتي زيبا با خداوند نموده و با مردم كوفه نيز سخن نمود و گفت كه خدا ولي اوست و دين را محافظت خواهد كرد.

به مردم سخنان حضرت محمد كه وي و امام حسن را سرور جوانان بهشت خوانده بود و جايگاه خانواده‌اش را يادآوري نموده و از آنان خواست تا فكر كنند كه آيا كشتن وي، امري مشروع است؟

سپس مردم كوفه را به خاطر اينكه پيشتر از وي خواسته بودند تا پيششان بيايد، سرزنش نمود و درخواست كرد تا اجازه دهند وي به يكي از سرزمينهاي اسلامي برود كه در آنجا امنيتش تامين باشد. اما دوباره به وي گفته شد كه اول از همه بايد تسليم يزيد گردد. امام حسين در پاسخ گفت كه هيچگاه خودش را همانند يك برده تسليم نمي‌كند.

امام حسين از اسب پياده شد و دستور داد تا مهار اسب را ببندند به نشانهٔ اينكه هرگز از معركه جنگ فرار نخواهد كرد.

imam hussain testimony 5 نحوه شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا

حر بن يزيد بن رياحي تحت تاثير قرار گرفت و به سپاه امام حسين رفت و كوفيان را به خاطر خيانت به امام حسين سرزنش كرد كه البته تاثيري بر روي آنان به وجود نيامد و سر انجام حر در ميدان نبرد كشته شد. امام حسين به اتكاي يارانش تا موقعي كه تمامي يارانش كشته نشده بودند، وارد جنگ نشد و نمي‌جنگيد.

زهير بن قين از مردم كوفه خواست كه به حرف امام حسين گوش داده و وي را نكشند. اما آنها با دشنام و تهديد پاسخ وي را دادند و شروع به تيراندازي نمودند. جنگ شروع شد. بال راست سپاه كوفه به فرماندهي عمرو بن حجاج حمله برد اما با مقاومت لشكر امام حسين مواجه شده و عقب نشست.

عمرو دستور داد كه لشكرش تن به نبردهاي تن به تن درنداده و تنها از دور اقدام به تير اندازي كنند. بال راست سپاه كوفه به رهبري شمر بن ذي الجوشن حمله و محاصره‌اي بي نتيجه انجام داد و فرمانده سواران سپاه، از ابن سعد خواست كه پياده‌نظام و كمانداران را به كمك وي بفرستد.

شبث بن ربيع كه قبلاً از حاميان علي بود، حال در لشكر كوفه و تحت امر پياده‌نظام ابن زياد بود. وقتي به وي فرمان حمله داده شد، آشكارا گفت كه هيچ ميلي به انجام اين كار ندارد و سواره نظام و ۵۰۰ كماندار اين كار را انجام دادند. سواران لشكر امام حسين كه پاهاي اسبانشان قطع شده بود مجبور به پياده جنگيدن شدند. امام حسين و هاشميان تنها از جلو مي‌توانستند پيش روي داشته باشند و ابن سعد دستور داد كه لشكريانش از همه جهات به سمت خيمه‌هاي امام حسين رفته تا آنها را خلع سلاح كنند.

imam hussain testimony 1 نحوه شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا

اما برخي از حاميان امام حسين كه در خيمه‌ها خوابيده بودند با آنها سرسختانه جنگيده و مقاومت كردند. ابن سعد دستور داد كه خيمه‌ها را آتش بزنند. قبلاً امام حسين دستور داده بود كه دور تا دور خيمه‌ها آتش زده شود تا از ورود سپاهيان عمر بن سعد جلوگيري شود. شمر به سمت خيمه‌هاي زنان امام حسين پيش روي نمود و مي‌خواست خيمه‌ها را بسوزاند كه همراهانش وي را سرزنش نمودند كه شرمگين شد و از اين كار منصرف گرديد.

در يك حمله، سپاهيان ابن زياد، خيمه‌هاي امام حسين را آتش زدند كه اين آتش مانع از پيش روي سپاهيان ابن زياد گرديد.

در ظهر، امام حسين و يارانش نماز ظهر را به صورت نماز خوف به جا آوردند. بعد از ظهر، سپاهيان امام حسين ، به شدت تحت محاصره قرار گرفتند. سربازان امام حسين پيش رويش كشته مي‌شدند و كشتار هاشميان كه تا به حال راهشان براي ترك ميدان جنگ باز بود نيز شروع گرديد. اولين هاشمي اي كه كشته شد علي‌اكبر پسر امام حسين بود. سپس پسران مسلم بن عقيل، پسران عبدالله بن جعفر، پسران عقيل و قاسم بن حسن كشته شدند.

قاسم جوان و زيبا بود و به شدت زخمي شده و از عمويش امام حسين درخواست ياري كرد. امام حسين خشمگينانه برجست و با شمشيرش ضارب قاسم را ضربتي زد. آن شخص زير سم اسبهاي سپاهيان ابن زياد افتاده و لگد مال شد. وقتي گرد و غبار ناشي از سم اسبها كنار رفت، امام حسين پديدار شد در حالي كه بدن قاسم را در آغوش داشت و به قاتلينش لعنت مي‌فرستاد. امام حسين جسم بي جان قاسم را به خيمه‌هايش برد و در كنار ديگر قربانيان قرار داد.

imam hussain testimony 3 نحوه شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا

جزئيات كشته شدن عباس در طبري و بلاذري نيامده‌است. تنها به اين اشاره شده كه امام حسين به خاطر تشنگي اطفال و زنان، از عباس خواست تا به فرات رفته و آب بياورد. عباس با ممانعت لشكريان ابن زياد روبرو گرديد و از خداوند درخواست كرد كه لشكريان ابن زياد را كه مانع از رساندن آب به وي مي‌شوند را از تشنگي بميراند و دعايش مستجاب گرديد.

عباس از ناحيه دهان و فك ضربت خورد. او خوني كه از اين دو ناحيه جاري شد را در كف دستانش جمع كرد و به آسمان پاشيد و به درگاه خداوند به خاطر مصائبي كه بر امام حسين فرود آمده بود، شكايت كرد. بايد روايات دقيقي در مورد كشته شدن عباس در كربلا وجود داشته باشد كه شيخ مفيد به آنها اشاره كرده و مي‌گويد كه امام حسين و عباس در كنار هم در كنار رودخانه فرات پيش روي نموده اما عباس از امام حسين جدا شده و توسط دشمن محاصره گرديده و شجاعانه جنگيد و در مكاني كه امروز مزارش در آنجا است كشته شد.

در اين هنگام سپاهيان ابن زياد به امام حسين بسيار نزديك شده بودند اما كسي جرات نمي‌كرد به سوي امام حسين دست دراز كند. تا اينكه مالك بن نسير كندي ضربتي به سر امام حسين زد و كلاه‌خودش از خون سرش پر گرديد. امام حسين كلاه خودش را عوض نموده و سرش را با عمامه بست.

مرد كندي كلاه دريده را غارت نمود. اما اين سودي به حالش نكرد. چرا كه بعد از آن پيوسته فقير بود و با خواري زندگي مي‌كرد. بخش حزن انگيز ديگر اين لحظات، كشته شدن طفلي است كه امام حسين وي را بر زانوانش قرار داده بود. بر طبق يعقوبي، اين طفل، نوزاد بود. تيري گردن طفل را دريد و امام حسين خون طفل را در كف دستانش جمع نمود و بر آسمان پاشيد و خشم خدا را از قوم پيرو شيطان خواستار گرديد.

شمر با سپاهي به سمت امام حسين رفت، اما جرات ننمود به وي حمله كند و تنها درگيري لفظي بين آن دو شكل گرفت. امام حسين آماده جنگ شد. بايد توجه داشت كه امام حسين در آن زمان ۵۵ سال سن داشت و به اقتضاي سنش نمي‌توانست مداوم بجنگد. پسري خود را سر راه امام حسين قرار داد و هر چه امام حسين و زينب به وي مي‌گفتند كه به خيمه‌ها برگردد، گوش نمي‌كرد.

imam hussain testimony 4 نحوه شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا

عاقبت دست اين پسر بر اثر ضربت شمشير قطع شد و امام حسين به وي وعدهٔ ديدار پدرانش را در بهشت مي‌داد و سعي در تسكين درد پسر داشت. از ياران امام حسين ، ۳ يا ۴ تن بيشتر نمانده بودند و امام حسين به سپاهيان ابن زياد حمله برد. امام حسين چون بيم داشت كه پس از مرگش عريان در صحرا رها شود، چندين جامه درخشان مرغوب پوشيده بود.

اما بعد از كشته شدنش تمامي آن لباس‌ها را غارت نموده و بدنش عريان در صحراي كربلا رها شد. ابن سعد ظاهر گرديد و زينب به او گفت: امام حسين دارد كشته مي‌شود و تو تنها تماشا مي‌كني. ابن سعد اشكهايش با شنيدن اين سخن جاري گشت.

امام حسين شجاعانه مي‌جنگيد و يعقوبي و چند منبع شيعي ديگر مي‌گويند كه دهها تن را كشت. اما برخي منابع ديگر حاكي از آن هستند كه سربازان ابن زياد اگر مي‌خواستند مي‌توانستند امام حسين را در جا بكشند.

امام حسين وقتي به طرف فرات مي‌رفت تا آب بنوشد، تيري به چانه‌اش يا گلويش خورد. سرانجام امام حسين از ناحيه سر و بازو آسيب ديده و بر صورت به زمين افتاد. به خولي بن يزيد اصبحي دستور داده شد كه سر امام حسين را از بدن جدا كند، اما وي متزلزل شد و نتوانست اين كار را بكند. از همين رو، سنان بن انس عمرو نخعي بعد از اينكه ضربتي ديگر به امام حسين زد، سر وي را از بدن جدا نمود. سنان سر امام حسين را به خولي داده و خولي سر را پيش ابن زياد برد.

نبرد به پايان رسيد و سربازان ابن زياد رو به غارت آوردند. لباس‌هاي امام حسين ، شمشير و اثاثيه‌اش، كفشها و روپوش يماني‌اش همگي غارت گرديدند. همچنين زيورآلات و چادر زنان نيز غارت گرديد. زين العابدين علي بن امام حسين كه بيمار بود در يكي از خيمه‌ها بود و شمر مي‌خواست او را بكشد.

اما ابن سعد مانع شد و اجازه نداد كسي به خيمهٔ وي وارد شود. صفوف عزاداران امام حسين به خاطر وجود علي بن امام حسين است و نام «شهداي كربلا و طف» با نام وي عجين شده‌است. ۷۲ تن ياران امام حسين كه ۱۷ تن از آنان هاشمي بودند و بر طبق محسن الامين، از لشكريان ابن زياد ۸۸ تن كشته شدند.

حر بن زياد رياحي، ۴۰ نفر و برير بن خضير ۳۰ نفر، نافع ۱۲ يا ۱۳ نفر و امام حسين تعداد زيادي از لشكريان ابن زياد را كشتند. سن امام حسين را هنگام كشته شدن، ۵۶ سال پنج ماه، ۵۷ سال و چند ماه يا ۵۸ سال نوشته‌اند. روز عاشورا را در تاريخ روز جمعه، شنبه يا دوشنبه دانسته‌اند كه در اين ميان روز جمعه صحيح تر به نظر مي‌رسد و ابوالفرج اصفهاني روز دوشنبه را از لحاظ تقويمي رد مي‌كند. تاريخ كشته شدن امام حسين را نيز به غير از ۱۰ محرم ۶۱، در ماه صفر يا سال ۶۰ نيز ذكر كرده‌اند.


برچسب: ، خلاصه شهادت، خلاصه ي واقعه ي عاشورا، روز عاشورا چگونه گذشت، زندگينامه امام حسين، نحوه شهادت امام حسين،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۳۸:۵۸ توسط:farzrh موضوع:

واقعه تاسوعا

تاسوعا

محرم

؛ روز آمادگي براي شهادت
تاسوعا يعني روز نهم محرم و يك روز مانده به عاشوراست. در فاصله ميان رسيدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثي اتفاق افتاد كه مي توانيم آن را آمادگي رواني براي شهادت بخوانيم. در اينجا پنج حادثه كه در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت يادآوري مي كنيم تا نقش رواني تاسوعا در آمادگي براي شهادت روشن شود.

در كربلا تا روز نهم محرم خبري از جنگ نبود. سپاهيان دشمن مانع حركت آن حضرت به كوفه شده بودند و اصرار مي كردند كه ايشان با يزيد بيعت كند و امام هم نمي پذيرفت. در روز نهم – يعني تاسوعا – شمر وارد كربلا شد و نامه ابن زياد را به عمر بن سعد داد كه دستور جنگ بود. در ابتدا ابن سعد رغبتي به اين كار نداشت اما حاضر نشد كه كنار بكشد. به اين جنگ راضي شد و خود را بدبخت جاويدان كرد.

در فاصله ميان رسيدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثي اتفاق افتاد كه مي توانيم آن را آمادگي رواني براي شهادت بخوانيم. در اينجا پنج حادثه كه در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت يادآوري مي كنيم تا نقش آنها در آمادگي براي شهادت روشن شود.

شما چهار نفر در امانيد
شمر كه ديد ابن سعد آماده جنگ است به نزديك لشگر امام حسين عليه السلام رفت و فرزندان ام البنين عليهاالسلام را كه مادرشان هم قبيله با او بود صدا زد و گفت: شما در امانيد به همراه برادر خود حسين نجنگيد و از او كنار بكشيد.

آنها نپذيرفتند و پاسخي دندان شكن به او دادند و شمر با حالت خشم به لشگرگاه خود بازگشت.

فرصتي براي عبادت
ابن سعد با شعار «اي لشگرهاي خدا سوار شويد و به بهشت بشارت دهيد» لشگر خود را به سمت اصحاب امام حسين عليه السلام روانه كرد. حضرت سيد الشهداء عليه السلام، عباس عليه السلام را با بيست نفر به سوي آنها فرستاد تا بپرسند خبر چيست. آنها خبر از جنگ دادند. حضرت عباس عليه السلام سريعا براي كسب تكليف پيش امام حسين برگشت و در اين مدت بقيه گروه او لشگر دشمن را موعظه مى‏نمودند. امام حسين عليه السلام از ايشان مهلتى خواست و فرمود: امشب را صبر كنند و نبرد را به فردا موكول كنند كه امشب قدرى نماز و دعا و استغفار كنم، زيرا خدا مى‏داند كه من نماز و تلاوت قرآن و كثرت دعا و استغفار را دوست مى‏دارم.

امشب همگي برويد و در كربلا نمانيد
امام سجاد عليه السلام فرمودند: من در آن وقت مريض بودم، با آن حال نزديك شدم و شنيدم كه پدرم به اصحاب خود گفت:

ثنا مى‏كنم خداوند خود را به نيكوتر ثناها، و حمد مى‏كنم او را بر سختي و آساني، اى پروردگار من، سپاس مى‏گزارم تو را بر اين كه ما را به تشريف نبوّت تكريم فرمودى، و قرآن را تعليم ما نمودى، و ما را در دين دانا كردى، و ما را گوش شنوا و ديده بينا و دل دانا عطا كردى، پس ما را از شكرگزاران خود قرار ده.

امّا بعد، همانا من اصحابى باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمى‏دانم، و اهل بيتى از اهل بيت خود نيكوتر ندانم، خداوند شما را جزاى خير دهد بدانيد كه به همه شما اجازه مي دهم كه برويد و هيچ ايرادي هم نيست اكنون پرده شب شما را فرو گرفته است به كمك اين تاريكي از اينجا برويد. چون آن جناب سخن را به اينجا رسانيد.

حضرت عباس عليه السلام گفت: براى چه اين كار كنيم؟ آيا براى آن كه بعد از تو زندگى كنيم؟ خداوند هرگز نگذارد كه ما اين كار ناشايسته را ديدار كنيم.

بقيه ياران نيز هر يك به زبان خود و با عبارتهاي محكم و زيبا درباره جانفشاني در راه او را كه با جان و دل انتخاب كرده بودند سخن گفتند. سپس آن حضرت همگي را دعاي خير فرمود.

آماده شدن خواهر براي مصائب بزرگ
از امام سجاد عليه السلام نقل شده كه در آن شب عمّه‏ام زينب عليهاالسلام پرستارى من مى‏كرد كه شنيدم پدرم اين اشعار را قرائت مى‏فرمود:

يا دهر أفّ لك من خليل كم لك بالاشراق و الأصيل‏

به سبب اين اشعار گريه در گلوى من گرفت ولي بر آن صبر نمودم اما عمّه‏ام نتوانست خويشتنداري كند و بي اختيار به سمت آن حضرت شتافت و گفت: وا ثكلاه! كاش مرگ مرا نابود مي كرد، اكنون مانند زماني است كه مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن از دنيا رفتند، اى برادر تو جانشين گذشتگانى و فرياد رس بقيّه آن‏هايى.

سيد الشهداء عليه السلام به او نگاه كرد و فرمود: اى خواهر! مراقب باش كه شيطان حلم تو را نربايد … اى خواهر! بپرهيز از خدا و شكيبايى‏كن و بدان كه اهل زمين مى‏ميرند و اهل آسمان باقى نمى‏مانند و هر چيزى در معرض هلاكت است جز ذات خداوندى كه خلق فرموده به قدرت خويش خلايق را بر مى‏انگيزاند و زنده مى‏گرداند ايشان را و اوست فرد يگانه.

جدّ و پدر و مادر و برادر من بهتر از من بودند و هر يك دنيا را وداع نمودند، و از براى من و براى هر مسلمى است كه اقتدا و تأسّى كند بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله. اى خواهر! من تو را قسم مى‏دهم و بايد به قسم من عمل كنى، وقتى كه من كشته شوم گريبان در مرگ من چاك مكن و چهره خويش را به ناخن مخراش و از براى شهادت من به ويل و ثبور (هلاكت) فرياد نكنى. اينگونه، زينب آرامش يافت.

شب عبادت
به دستور حضرت امام حسين عليه السّلام در آن شب خيمه‏هاى حرم را متّصل به يكديگر برپا كردند، و بر دور آن‏ها خندقى حفر كردند و از هيزم پر نمودند كه جنگ از يك طرف باشد و حضرت على اكبر عليه السّلام را با سى سوار و بيست پياده فرستاد كه چند مشك آب با نهايت خوف و بيم آوردند و اهل بيت و اصحاب خود را فرمود كه از اين آب بياشاميد، وضو بسازيد و غسل كنيد و جامه‏هاى خود را بشوييد كه كفنهاى شما خواهد بود و آنان تمام آن شب را به عبادت و دعا و تلاوت و تضرّع و مناجات به سر آوردند و صداى تلاوت و عبادت از لشگر سعادتمند آن نور ديده خير البشر بلند بود.

آمادگي براي شهادت
همه اين رخدادها نشان مي دهد كه روز تاسوعا و شبي كه بعد از آن آمد مقدمه اي براي روز شهادت بود. در تاسوعا روشن شد كه سرنوشت همه مردان شهادت است و آنها هم به ميل خود آن افتخار را پذيرفتند و زينب سلام الله عليها به مقام صبر رسيد. تعدادي از افراد خوشبخت از لشكرگاه دشمن به آنها ملحق شدند و سيد الشهداء عليه السّلام و اصحاب سعادتمند ايشان فضاي خيمه گاه را به نور قرآن و استغفار و مناجات روشن كردند و با آمادگي كامل صبحگاه فردا پا به نبرد گذاشتند.


برچسب: ، تاسوعا عاشورايي حسيني، تصاوير تاسوعا، روز تاسوعا، عاشورا به چه معناست، وقايع روز تاسوعا،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۳۷:۵۷ توسط:farzrh موضوع:

ماه محرم چيست

ماه محرم چيست

محرم

 

محرم در فرهنگ اسلامي يك تاريخ زنده، يك انقلاب خونين، يك مظلوميت آشكار و يك مجموعه‌ي از حماسه هاي بي نظير است. محرم ماه خداست. ماه كه خون خدا بر زمين ريخت و بهترين بندگان خدا در دست بدترين موجودات زميني به شهادت رسيد. ماه محرم فصل شكفتن لاله هاي مقاومت خونين اسلام است.همان گونه كه سرآغاز زوال حاكميت هاي فاسد نيز است. لسلام عليك يا ثار الله و ابن ثاره السلام عيلك يا وارث آدم يا حسين ابن علي ايها الشهيد ايها المظلوم يابن رسول الله. محرم در فرهنگ اسلامي يك تاريخ زنده، يك انقلاب خونين، يك مظلوميت آشكار و يك مجموعه‌ي از حماسه هاي بي نظير است. محرم ماه خداست. ماه كه خون خدا بر زمين ريخت و بهترين بندگان خدا در دست بدترين موجودات زميني به شهادت رسيد. ماه محرم فصل شكفتن لاله هاي مقاومت خونين اسلام است.همان گونه كه سرآغاز زوال حاكميت هاي فاسد نيز است. محرم تاريخ است اما نه تاريخ عادي و روز مره زندگي، كار، فعاليت، مصرف و معامله، محرم تاريخ يك تحول عميق و يك انقلاب تاريخ ساز است. تاريخ شروع اصلاحات در نظام اجتماعي منحرف شده. و تعليمات فراموش شده اسلام است. يعني تاريخ يك انقلاب مكتبي برعليه فرهنگ منحرف و نظام سياسي فاسدي است كه به نام خلافت اسلامي بر اريكه قدرت اسلام تكيه زده بود. اين تاريخ نه متعلق به گذشته كه شروع يك نهضت تاريخ ساز است. محرم فصل شروع حماسه هاي عاشورايي است. حماسه هاي كه هر ماه را محرم، هر سرزمين را كربلا و هر روز را عاشورا مي كند. محرم تاريخي است كه قطبندي جديدي را در جامعه اسلامي ارائه مي كند: ۱٫ حسينيان سينه چاك اسلام و سنت محمدي(ص) و آماده هاي هميشه جانفشاني و شهادت. ۲٫ قساوت دلان دنيا طلب، دين فروشاني كه فقط براي حفظ قدرت حيواني و بدست آوردن جيفه دنيايي خويش به جنگ پاك ترين انسان ها رفت و جگر گوشه هاي پيامبرشان را بي رحمانه سر بريدند. گروه سوم نظاره گران صحنه مبارزه حق و باطل اند، كساني كه براي حفظ دنياي مادي و جان هاي بي ارزش خود از هرگونه رشادت طلبي در راه خدا و دين خدا به گوشه تنگ دنياي فاني خزيده و دين خود را با مصلحت هاي زود گذر دنياي معاوضه كردند. يعني گوشه نشينان نظاره گر ظلم هاي يزيديان فاسد و تنهايي هاي باعظمت فرزندان پيامبر(ص) بودند. محرم ماه شروع انقلاب ها است. انقلاب ديني و اجتماعي، انقلابي كه براي رجعت به اصالت هاي اصيل دين محمدي(ص) برپا شد. انقلاب در باورهاي غلط مردم نسبت به خلافت حاكمان فاسد، بوزينه باز، و شراب خواران هوس باز برمسند قدرت غاصبانه. محرم فصل انقلاب هاي سرخ حسيني است. فصل رويش آلاله هاي خونين دشت هاي هميشه كربلاي جهان. انقلاب عاشورا ترميدور ندارد. زيرا در يك چرخش تاريخي خودش، بستر رويش انقلاب هاي هميشه خونين ديگر است. رهبري انقلاب محرم با حسين (ع)جگر گوشه پامبر(ص) است. هرچند يك مجموعه اي از تمام اصناف جامعه در آن حماسه آفريدند؛ پيرمردان (زهير ابن قين و حبيب ابن مظاهر) جوانان( علي اكبر) نوجوانان(قاسم ابن حسن) ميانسالان(عباس ابن علي (ع)) و حتي خردسالترين عضو جامعه محمدي( علي اصغر شش ماهه) انقلابيون فداكار و پيروان رهبر انقلاب در كربلا بودند. دراين انقلاب نقش زنان بسيار برجسته و سرنوشت ساز است. زيرا كه زنان رسالت پيامبري اين نقلاب را بردوش دارند. زنان آخرين سنگر هاي دشمن را در مركز حاكميت ظلم فرومي ريزند.(زينب بنت علي(ع) ) آري بالاخره انقلاب محرم الهامبخش تمام انقلاب هاي عدالت خواهي و اصلاح طلبان دين محمدي(ص) است. محرم تنها انقلابي است كه از تمام جوانب پيروز شد. زيرا كه جنايت كاران كربلا فراموش شده تاريخ شده اند اما شهداي عاشورا زندگان هميشه الهامبخش تاريخ اند. همان گونه كه بيرق سرخ انقلاب كربلا تا ابديت تاريخ، برفراز بلنداي تاريخ بشريت همواره جلوه گرا است. (بيرق سرخ كربلا بر فراز قبر حسين(ع). ماه محرم در هر سال مراسم پيروزي انقلاب كربلا است. يادآوري هاي پيروزي انقلاب محرم درقالب برنامه ساده و خاص خودش( ياد آوري حماسه ها و گريه برشهيدان) زينت بخش هر سال و ماه ماست. اين ياد آوري هاي سالانه، الهام گيري مداوم ما از انقلاب كربلا است. همان گونه كه احياء كننده هميشگي سنت انقلابي اسلام اصيل نيز به حساب مي آيد. محرم فصل مظلوميت ها و ناله هاي بي مانند بشريت است. مظلوميت هاي كساني كه فرزندان و جگر گوشه هاي پيامبر(ص) بودند اما توسط امت دنيا پرست و مدعيان دروغين مسلماني به شهادت رسيدند. ابعاد مظلوميت انقلابيون عاشورا عمق بي نظير دارد. در مرام ومسلك كدام دين و ملت، زن ها و اطفال بي گناه از آشاميدن آب محروم مي‌شود؟ در منطق كيست كه يك طفل شش ماهه بجاي آب، گلويش با گلوله دريده مي‌شود؟ بعد از شهادت بر بدن هاي مردان اسب تاخته مي‌شود. و از دفن اجساد شهدا ممانعت به عمل مي آيد. آيا مظلوميت بيش از اين را در تاريخ مي توان سراغ گرفت؟ آنهم توسط جنايت كاراني كه به نام خلافت اسلامي دست به جنايت زدند. حاكمان فاسدي كه بر مسند خلافت پيامبر(ص) تكيه زدند ولي فرزندان پيامبر(ص) خود را قطعه قطعه كردند. و انواع توهين ها و بي‌حرمتي ها را بر آل رسول الله (ص) روا داشتند. محرم فصل خلق حماسه ها است. حماسه هاي بي نظير از فداكاري ها و رشادت ها، حماسه عاشورا بي نظير است زيرا در هيچ مبارزه اي فرزند خرد سال به مبارزه دشمن نمي آيد. هيچ سربازي نمي تواند مدعي باشد كه مرگ در نظر او از عسل شيرين تر است( قاسم ابن حسن) هيچ انقلابي نمي توان يافت كه سربازان رهبر بگويد: اي كاش هزاران جان داشتيم تا در راه تو فدا مي كرديم. كدام انقلاب و مبارزه را مي توان يافت كه سربازانش بسوي مرگ با رجزخواني و شادماني بروند در حالي كه يقين دارند از اين مبارزه جان سالم بدر نمي برند؟ كدام مبارزه تاريخي را مي توان يادآور شد كه زنان قهرمان آن بگويند ما در كربلا به جز خوبي و زيبايي نديديم و در برابر كاخ هاي پر ابهت حاكم فاسد بگويد: تو بيچاره شدي و ما سر بلند هستيم؟. آري محرم ماه يك انقلاب الهي و يك مظلوميت محمدي(ص) و حماسه هاي علوي و يك تاريخ بي نظير مبارزه حق وباطل است. نتيجه اين كه: پس محرم و عاشورا به ما احتياج ندارد. ما و همه بشريت به عاشورا و تاريخ محرم و گريه هاي كربلا محتاج ترايم. زيرا كه ما محتاج حماسه هاي حسيني و ياد آور تاريخ كربلا و گريه كنان مظلوميت بي چاره خويش ايم. بي چارگي ما در دوري از فرهنگ عاشورايي است. فرهنگي كه تمام هويت يك مسلمان آزاده است. فرهنگ عاشورايي نياز مداوم زمانه ماست. ما انسان هاي مسلمان اكنون سخت فقيرشده ايم. سخت بي چاره ايم. زيرا ما خود از فرهنگ اصيل خويش گريزان ايم، يك روز به فرهنگ هاي شرق و روز ديگر به فرآورده هاي منحط غرب رو مي‌نماييم در حالي كه ما خود داراي سرمايه هاي غني فرهنگي هستيم اما خود را گم كرده و فرهنگ اصيل انساني خويش را فراموش كرده ايم . بر اين مصيبت بايد گريست آنهم به اين دليل كه عمق مصيبت ما خود باختگي و خود فراموشي واقعي ماست. درك عميق عاشورا و امام حسين و فرهنگ عاشورايي ممكن نيست مگر اين كه بدانيم كه : حسين كسيت؟ چه اهدافي داشت؟ چرا و چگونه به كربلا آمد؟ و در روز عاشورا چه گذشت؟ و …؟ برماست كه به اين سئوال ها تامل كنيم و پاسخي بيابيم. انشاء الله. اي رهبر انقلاب كربلا، واي خرسال ترين سرباز انقلاب عاشورايي و اي پيامبر مظلوم انقلاب محرم ! بر ما منت نه، گوشه چشمي به ما فرما و بر شرمندگي ما بيچارگان رحم كنيد. ما را به حال ما گريان كنيد. و شفاعت گر بدبختي هاي ما در پيش‌گاه خداوندي باشيد زيرا كه شما تنها آبرومندان بشريت خود باخته ايد. و ما نسل هاي بشريت سرگردان. السلام علي الحسين وعلي علي ابن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين و رحمت الله و بركاته


برچسب: ، اعمال ماه محرم، تسليت ماه محرم، تصاوير ماه محرم، درباره ي ماه محرم، واقعه ماه محرم،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ساعت: ۰۳:۳۶:۵۸ توسط:farzrh موضوع: